محورهای سخنان مهم ميرحسين موسوی در عيد مبعث
بسیاری از این زندانیان چهرههای شناختهشدهای هستند که سالها برای این کشور و این نظام زحمت کشیدهاند. چه کسی باور میکند که اینها با بیگانگان بسازند و منافع کشور خود را در جهت خواست آنان بفروشند؟ آیا کشور ما اینقدر حقیر و کوچک شده که میخواهید حرکت اعتراضی عظیم ملت را به بیگانگان نسبت دهید؟ آیا این توهین به ملت ما نیست؟ آیا این توهین به 40 میلیون رایدهنده نیست؟ آیا این توهین به دانشجویان، اساتید ، نخبگان و مدیران زحمتکش کشور ما نیست؟ ..... یکی از اعضای ستاد را تحت فشار گذاشتهاند که اعتراف کن 4 میلیارد تومانی را که از ستاد گرفتهای، چه کردهای! حال آنکه کل هزینههای ستادهای تبلیغاتی بنده کمتر از سه و نیم میلیارد تومان بوده است و اینها چون خود میلیاردها تومان خرج کردند، به خیال خود دنبال منابع مالی ما میگردند.
در طول سالیان اخیر همواره منتقد صدا و سیما بودم و اعتقاد داشته ام که این رسانه در جهت منافع ملی حرکت نمیکند. چهرهای که بعد از انتخابات از رسانه ملی دیدیم، به هیچ وجه قابل تصور نبود. سنگها را بسته اند و سگها را باز کرده اند. افرادی دعوت شدهاند تا با دروغ و تهمت و هتک حرمت، داستانسرایی و فضاسازی کنند، در حالی که 13 میلیون جمعیت به قول شما و اکثریت به قول ما حق ندارند از خود دفاع کنند. مانند تبلیغات ماشین رختشویی تهمت های افراد را تکرار میکنند و امکان دفاع را برای ملت فراهم نمیآورند و امروز وجدان عمومی جامعه نشان میدهد که تا چه اندازه به یک رسانهی مستقل و ملی نیازداریم. وقتی امکان گفتوگو و تبادل آرا در رسانهی ملی سلب می شود، فشارها خود را در جای دیگر بروز میدهند و مردم به رسانههای بیگانه روی میآورند. ما نمی خواهیم ملت به رسانههای بیگانه اتصال پیدا کنند و میپرسیم چرا ملت نباید خبرهای خودش را از رسانههای خودش بشنود؟
متاسفانه خطیبی در نماز جمعه میگوید اعترافات در حال گرفته شدن است و در صورت صلاحدید پخش می شود و مساله تمام شده است. اما ما میگوییم با مسالهی جدیدی به نام بیداری ملت مواجه شدهاید. یک ملتی که دوباره متولد شده و به صحنه آمده تا از دستاوردهای خود دفاع کند. با دستگیریها وپروندهسازیها نمیتوان این مساله را خاتمه داد. هر چه زودتر به این بازی خاتمه دهید و فرزندان ملت را به ملت برگردانید.
آقای شاهرودی میگوید روزنامه کلمه سبز توقیف نیست و میتواند انتشار یابد و ما می گوییم این چه روزنامه آزادی است که دفترش پلمپ شده و کارمندانش دستگیر شدهاند؟ مشکل ما متاسفانه همین بیقانونیهاست که کسی هم پاسخگوی آن نیست. ما معترض بیقانونی هستیم، ما میگوییم برخوردهای صورت گرفته در روزهای اخیر و اینکه عزیزان ما اکنون در زندان هیچ دسترسی به وکیل ندارند و حتی امکان ملاقات با خانوادههای خود را ندارند، بیقانونی است. اینکه بر خلاف نص قانون اساسی اجازه برگزاری تجمعات اعتراضی داده نمیشود، بیقانونی است. ما مدعی اجرای قانون اساسی هستیم و میگوییم ساختارشکنان کسانی هستند که موارد زیادی از قانون اساسی را بنا به میل خود نادیده میگیرند و اجرا نمیکنند. باید بدانیم که این قانون اساسی راحت به دست نیامده و رنج و مشقت و ایثارگری و تجربههای 300 سالهی نیاکان ما در پشت این قانون است و باید از آن حراست کرد
اکنون برگرداندن اعتماد از دست رفته، بزرگترین ضرورت است و این مساله به هر شکل ممکن باید انجام بگیرد. یقین بدانید دولتی که در فضای بیاعتمادی به وجود آید، دولت ضعیفی خواهد بود و چون پشتوانه و مشروعیت مردمی ندارد، مرتبا به بیگانگان امتیاز خواهد داد و این به صلاح نظام و ملت نیست.
برای استقرار این نظام خون های بسیاری ریخته شده و هزینههای زیادی پرداخت شده است. باید ببینیم شهدای ما از انقلاب چه میخواستند؟ آیا پیام شهدا بستن فضا و آباد کردن زندان ها بود یا آنها برای استقرار آزادی و حاکمیت بر سرنوشت خود جان می دادند؟ و اکنون نیز اگر ما هزینه میدهیم و شهید میدهیم، برای حفظ و حراست از همین ارزش هاست. ما میخواهیم کمترین هزینه پرداخت شود، اما از هزینه دادن نمیهراسیم و اعتقاد داریم راه امام و شهدا باید ادامه پیدا کند. بنده به کسانی که جو امنیتی را بر جامعه حاکم کرده اند، کسانی که میپندارند با ایجاد رعب و وحشت می توانند مردم را ساکت کنند می گویم: سهم آزادی مردم برای حفظ امنیت جامعه بیش از برخوردهای امنیتی است که با چوب و میلههای آهنی صورت میگیرد و چنین برخوردهایی ضد امنیت برای کشور ماست. ملت ما بعد از 30 سال آنقدر رشد پیدا کرده است که برای ساکت کردن آن نمیتوان به روش های قبل از انقلاب بازگشت. بگذارید مردم آزادانه حرف و اعتراض خود را بیان کنند و یقین بدانید یک فضای آزاد، امنیت را در کشور ما بهتر از نیروهای نظامی حفظ خواهد کرد