Monday, July 20, 2009

مير حسين موسوی: مردی که دير آمد اما نيک آمد


هنوز چند ماهی بيشتر از ظهور مجدد ميرحسين موسوی در صحنه ی سياسی ايران نگذشته اما اين ظهور که در حساسترين و بحرانی ترين دوره ی تاريخ جمهوری اسلامی صورت گرفت در همين چند ماه او را تبديل به رهبر محبوب جنبش آزادی خواهی و برآيند خواسته های مردم کرد. البته مواضع و بيانيه ها و ايستادگی اين مرد چه پيش و چه پس از انتخابات در تبديل او به رهبری جنبش بيشترين تاثير را داشت.

آنچنانکه مردان بزرگ در مقاطع و مصافهای دشوار محک زده می شوند ميرحسين موسوی نيز در ميانه ی توفانی سهمگين، کشتيبان کشتی توفان زده و دزد زده گرديد.
نگارنده ی اين سطور پيش از انتخابات به ميرحسين موسوی تنها به ديد يک بدل بجای آقای محمد خاتمی و برای زنده نگه داشتن چراغ لرزان اصلاحات و بعنوان يک "نه" به محمود احمدی نژاد می نگريست، اما اين مرد با چهره ی تازه و پايمردی خود که بسيار فراتر از انتظارات بود همه چيز را تغيير داد. مردی که پس از بيست سال کناره نشستن، نشان داد ميان مردم زيسته و به خواسته های مردم واقف است و با تغييرات جامعه تغيير کرده. مردی که نشان داد متحول شده و با تحولات، گام به گام آمده و همچون بعضی جمودات از دهه شصت به عناصر موزه ای تبديل نشده است.

يکی از نکاتی که در دوران مناظرات انتخاباتی بسيار جلب توجه می کرد متانت اين مرد در مقابل هتاکيها و بد دهنيهای رقيب بود و نلغزيدن به ادبيات دروغ و لمپن طرف مقابل. آنجا که در مناظرات تلويزيونی گفت "ما با پديده ای جديد مواجهيم که کسی به چشمان مردم نگاه کند و دروغ بگويد" و گفت "ما آمده ايم تا ريشه ی دروغ را از سرزمين پارسايان برکنيم" ملتی را تکان داد و آنجا که در خيابان آزادی و در حضور ميليونی مردم گفت "من برای شهادت آماده ام" ملتی را به ايستادگی اميدوار کرد. آنجا که در خانه ی سهراب اعرابی گفت "خون شهدای ما پايمال نخواهد شد" و گفت "ما وارد راهی بی برگشت شده ايم" يا امروز که گفت "از هزينه دادن نمی هراسيم" نشان داد اهل تسليم نيست. مردی که درايت و شهامت را همزمان داشته، شايسته ی اعتماد مردم و رهبری يک حرکت خودجوش قرار گرفته و تاکنون نشان داده با زر و زور مستبدان از ميدان به در نمی رود. تا همين لحظه دستاوردهايی که اين خيزش بزرگ مردمی با هزينه ای بسيار کمتر از ميزان قابل تصور ايجاد کرده بيشتر از دستاوردهای وقايع خونين در تاريخ کشور خودمان و جهان بوده. پاره ای از اين دستاوردها اين است:

  • در هم شکستن چهره ی دروغين احمدی نژاد بعنوان نماينده ی واقعی مردم ايران و منتخب مردم ايران در جهان
  • برملا کردن چهره ی عوامفريب و دروغگوی دولت نهم ميان مردم ايران
  • به ميدان کشاندن قدرتهای پشت پرده و حاميان احمدی نژاد و بی آبرو کردن مجموعه آنها ميان مردم
  • منسجم کردن مردم با ديدگاهها و سلايق مختلف حول يک مطالبه ی واحد و به ميدان کشاندن آنها
  • بازگرداندن خودباوری و بی باکی مردم به آنها و فرو ريختن ترس آنها از بيان مطالبات خويش تا آنجا که به تعبير ميرحسين موسوی ملت ايران دوباره متولد شده است
  • جدا شدن حساب مذهب و روحانيون مستقل و منتقد با حاکميت خودکامه و صف بنديهای شفاف و واضح سياسی

  • ميرحسين موسوی مردی بود که دير آمد و از سر بوم نقاشی برخاست و به تعبير خود چون کشور را در خطر ديد برخاست. مردی بود که نيک آمد و نشان داد مرد محکمی ست و پايمرد و توفان ديده. از نظر نگارنده ی اين سطور تا اينجای کار او مرتکب اشتباهی نشده. اما سوال بزرگ پيش روی ما اين است که آيا او خواهد توانست با سرمايه ای چنين بزرگ که همان حمايت و از خود گدشتگی ميليونها ايرانی برخاسته است جنبش را از اين پس به پيش برد و بدون خطا رهبری کند و به ثمر رساند؟ آن هم در لحظات دشواری که کوچکترين لغزش و خطا به بهای از دست رفتن همه چيز می تواند باشد. اين چيزی ست که همه با اميد و دلهره دنبال می کنيم

    0 Comments:

    Post a Comment

    << Home