Sunday, February 04, 2007

طنز - آقا، عقاب منو نديدين؟

وقفه ای طولانی در تحرکات يا گوسفندچرانی اينترنتی ما افتاد که حداقل مستوجب اشارتی ست. از بهانه ی کار و سفر و بلايای طبيعی و مصنوعی که بگذريم، فقره ی آخر زمينگير شدن در امواج يک جنون نزديک بود. جنون نگارنده نبود خوشبختانه، هرچند به قولی "فاصله ای نيست تا جنون، از اينجا که منم". جنون مثل اين است که يک پيچ را درست نپيچی!
و در اين فقره ی اخير، دوست بنده درست نپيچيد و راهی دره يا به عبارتی تيمارستان شد. حالا از اين توضيح شخصی بگذريم، در اثر وقايع اخير به ياد ماجرايی افتادم که يکی از دوستان تعريف می کرد:

سالها قبل يک تهيه کننده ی سينما برای فيلمی يک عقاب از باغ وحش تهران کرايه کرد! در اثر اشتباهی عقاب فرار کرد و مرد بيچاره بدنبالش راه افتاد. عقاب حرامزاده هم نامردی نکرد و رفت کوچه ی پايينی باغ وحش و در درختان تيمارستان چهرازی جا خوش کرد! مرد هم بی خبر از همه جا در زد و گفت: آقا ببخشيد، عقابم اومده تو حياط شما!
حدس زدن بقيه ی ماجرا خيلی سخت نيست! يکی درو براش باز کرده و گفته البته قربان! بفرمايين! خوش اومدين. و بلافاصله مرد بيچاره رو خوابوندن و يکی از اون آمپولا زدن به ماتحتش. چون هم کسی خبر نداشته که مرد بيچاره کجاست، 15 روز همانجا نگه داشته شده. در تمام اين مدت هم اصرار داشته سالمه و فقط عقابش فرار کرده!

حالا شما عقاب منو نديدين؟

3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

استاد سولاخ بان عزیز
آن عقاب نرفته بود به تیمارستان
در رفته بود و طبق عادت به قفس همیشگی پناهنده شده بود. باغ وحشی های بی فکر اصلا ملتفت نشده بودند که عقاب خودش آمده. مرد سینماگر شروع کرده همه جا پرسیدن که عقاب منو ندیدین. اشخاص همه گفته اند ندیدیم تا این که بخت برگشته به چهرازی رسیده. آنها گفتند فعلا بیا تو تا بهت بگیم. عقاب گم کرده صبح فردا با دهان کف کرده و چشمان پف دار با دکتری با ریش بزی و در حال کشیدن پیپ مواجه شده. در ضمن افرادی به پلیس مراجعه کرده بودند که رفیق و همکارمان نیست. پلیس گفته بود مرد گنده با این مشخصات گم نمیشه صبر کنید میاد. حتما خودش جائی رفته. نتیجه گیری میکنیم که نباید برویم در تیمارستان دنبال عقاب بگردیم هرچند مرد قوی هیکل و مشهور و هنرمند و دولتمندی باشیم. زیاده عرضی نیست.

آن کس که او را دید

2:53 PM  
Anonymous Anonymous said...

ممنون استاد
بسی مصفا شديم
مطلب دهن به دهن گشته بود وتراش خورده بود
حالا شما که او را ديديد، عقاب مارو نديدين؟

5:14 AM  
Blogger Negarandeh said...

چرا... دیدمش
ولی جناب سولاخ بان
گمشده توی قفسه

5:31 PM  

Post a Comment

<< Home