Wednesday, May 16, 2007

اسب را کجا ببنديم؟

رسيدن اسب، رسيدن درشکه نيست اما درشکه که آمده باشد اسب هم حتما آمده. اسب به تنهايی آسان و سبک می رود. مرتبت اسب بودن اسب، به درشکه ای ست که می کشد.


پس لوکوموتيو را به عقب قطار ببنديم که رسالت لوکوموتيو هل دادن واگنهاست نه کشيدن خويشتن

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

درود بر ابر سولاخبان وب نوشت های سولاخ و چاک چاک روزگار ما! نیستی برادر
ما دیگه اومدنی شدیم ها، د ِ بجنب عزیز دل برادر. هند چشم به راه است
ارادتمندیم، خواستم چیزی گفته باشم! همین. بدرود

8:19 PM  
Anonymous Anonymous said...

حکایت خیاط و کوزه را دارید که؟.....بله.....عاقبت سولاخبان هم به سولاخ ِ(حوادث) افتاد.بابا جون شما اگه یه خواننده ی پر و پا قرص هم توی این سولاخی داشته باشی-که داری- باید این سولاخی را به روز کنی. ما که منتظریم....چشم حماعتی به همین سولاخی است.....کلی حرف داری، نداری؟.....ای.....یه جونی به این سولاخی بدم بابا جون.....اگر که این چرخ گردون بگذارد

12:37 AM  
Anonymous Anonymous said...

درود بر استاد ميثم نازنين
مگر در پاورقی گفت و شنودی به هم رسد!
حکايت خياط و کوزه را ديده ايم ما، و حکايت اسب و درشکه را. و حاليا ما درشکه ی لخت شديم و تو با شور بی پايانت اسب چالاک. پر فروز باشی و در هل دادن دوستان به کامه. منباب سولاخی هم به چشم.آتشی ست که گاه زبانه می کشد و گاه سو سو می زند و زمانی زير خاکستر می رود. به آن فرازهای البرز سوگند که وا ننهاده ايم...

3:46 PM  
Anonymous Anonymous said...

باز هم برای ميثم نازنين: اين يک جمله در پياله ی می افتاده بود و در نگارش جا ماند
به ميمنت نفس دوستانی چون توست که نام اين قدح سولاخی ست و نه "واگويه هايی با ديوار" يا "گور نبشته ها". باز هم پر فروغ باشی

4:12 PM  
Anonymous Anonymous said...

درود بر سولاخبان مهربان
استاد چوبکاری می فرمایید ما را!:) همین یک وجب جای بی سرپرست برایمان مانده. همین جا می شود تا می توانی اسب و درشکه پیدا کنی. بابت آن جمله هم که در پیاله افتاده بود، نمی دانم پاسخ این همه لطف تو را چه بدهم. تنها می توانم بگویم "تا همیشه این سولاخی فراخ باد!". این هم یک نوشته از خودم، به خطابی دور، تقدیم به تو


از سایه آتشکده می سازی و از خار ،بهار
ای سرانگشت کلامت همه جادو
همه سحر
بر سراپای وجودم همه جا نقش تو است
تا همیشه دلت آباد و سرت خرم باد

9:48 PM  

Post a Comment

<< Home