Saturday, April 21, 2007

از ميان خبرها - لکنت زبان

لکنت زبان يکی از عارضه هايی ست که در اثر مواجه ی غير مترقبه با واقعيتی عارض می شود. اگر مواجهه جور بدی باشد، رويت می ماند و در غير اينصورت پس از هضم، دفع می گردد!

الغرض اينکه بنده می خواهم در اقدامی نامتعارف لکنت زبان هضم شده ام را که در اثر ديدن چند عکس حادث شد با شما به اشتراک گذارم! جمله ی معترضه: علاقه ای ندارم جای عکاس بوده باشم





بازگشت به آرشيو موضوعات روز




3 Comments:

Anonymous Anonymous said...

بله به هر حال لظات شکوهمندی هستند دیگه...
حس تخریب و از این جور چیزها دست داده به این سرباز وطن
قطعن بهترین عکس این مجموعه از دید من البته عکس همین سرباز نازنین پشت پرده شراب با آن لبخند عجیب است
ذوق شکستن؟ شرمندگی؟ مستی از بوی شراب؟
البته باید به ابزار انهاد هم توجه کرد.
مثلن چرا از لودر استفاده شده؟ یا اگر خواسته اند از ابزار مکانیکی استفا ه کنند پس چرا سرباز ها داردند تک تک بعضی از بطری ها را خالی می کنند؟
این نکات قضیه را خیلی جالب می کنند.

5:10 PM  
Anonymous Anonymous said...

زاويه ی ديد جالبی بود بيژن جان. البته اين چند عکس را من از يک مجموعه ی بزرگتر انتخاب کردم، ولی راستش را بخواهی غير از لکنت زبان حسی که به من دست داد تلفيقی بود از شکوهمندی خوف انگيز و قاطع و پر رمز و راز مرگ + استخوان درد از دست دادن.
دشتی ديدم پر از نوزادان مرده که کفتارها لابلای آن می چرند

5:55 PM  
Blogger Unknown said...

Meememe toototoo!

6:54 AM  

Post a Comment

<< Home