Thursday, November 30, 2006

با کامپيوتر می نويسم الف

با کامپيوتر می نويسم.
می نويسم الف. الف را پاک می کنم و باز می نويسم الف. پاک می کنم و باز می نويسم. کلافه فرياد می زنم: اين الفهای بی نسب همه مثل همند لامذهب. شخصيت ندارند هيچ کدام. انگار هيچ فرقی ندارد چند لحظه قبلش بر گور پدرت گريسته باشی يا در ختنه سوران برادر زاده ات دست افشانی کرده باشی. الف همان الف است. مو نمی زند با آن ديگری. حس و حال ندارد. چه فرقی ست بين آن الف که اول نوشتم و پاک کردم، با اينکه الان نوشتم و روی صفحه است؟
می گويد: سخت نگيريم حالا. هيچ دو الفی يکی نيستند. آن يکی که پاک کردی متعلق به زمان ديگری بود. زاده شد و مرد. اين الف که الان نوشتی موجود ديگری ست. هر دو شان هستند. زمانشان فرق دارد.
می گويم: هستند؟ چی هستند؟ حتا چس مثقال جوهر روی يک برگ کاغذ نيستند اين الفها. چه بودنی؟ موهومند اينها.
می گويد: نه. دست کم ذره ای نور رنگی اند روی صفحه. آنجايی که اين الف هست با آنجايی که نيست توفير دارد. پس چيزی هست.
می گويم: اگر من اين صفحه ی کشکی صاحب مرده را ببندم چه؟ آن الف که من نوشتم چه می شود؟ نورش کجا می رود؟ بودنش چه می شود؟
می گويد: اين هست، بواسطه ی "من" معنا پيدا می کند. نه ماده است و نه انرژی. اطلاعات است
می گويم: خدا پدرت را بيامرزاد! پس آن الف که پاک کردم با اين الف که نوشتم هيچ توفير ندارد
می گويد: م م م. چرا. آن الف متعلق به زمان ديگری بود.
می گويم: اطلاعات که الان و فردا ندارد بی پدر! الف، الف است ديگر.
می گويد: ولی تو آن الف اول را با عشق نوشتی.
می گويم: به درک اسفل السافلين! اين الف که اينجا می نويسم، ممکن است ده بار نوشته باشم و پاک کرده باشم.
با کامپيوتر نمی نويسم.
و آينه را روی ميز می خوابانم..

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

midooni farghe in a`lef ba oon a`lefe ghablit chie,hekayate farghe oon bastaniast... masa`le injast ke to gir midi ham be bastani ham be a`lef!ziad ham esarar koni momkene yeki peida beshe farghesho kone too cheshmet :)

3:00 PM  

Post a Comment

<< Home