Monday, October 30, 2006

طنز-از خاطرات يک گورکن

سالها پيش روزی در قبرستان کوچک شهری شاهد اين مکالمه بودم
دو پيرمرد در حاليکه با هم صحبت می کردند به گورکن قبرستان که کلنگ به دوش می آمد گفتند: اين قبرستون که داره پر می شه. بعدش می خوان چيکار کنن؟
گورکن کلنگش را زمين گذاشت و دستی به ريشهای پر پشتش کشيد و گفت: آقا شما اصلا نگران نباشيد. زمينهای اون پشت رو خريدن و می اندازن سر اينجا. همه تونو اينجا جا می دم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home